۳حادثه تاریخى در ۱۳ آبان به روایت رهبری
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۲۰ ق.ظ
شما میدانید که سیزده آبان حامل سه حادثهى تاریخى است؛ تبعید امام در سال ۴۳، کشتار دانشآموزان نوجوان در سال ۵۷، و سرانجام تسخیر لانهى جاسوسى در سال ۵۸.
| ||
رهبر معظم انقلاب اسلامی، 10 آبان ماه سال 1391 در آستانهى روز ملى مبارزه با استکبار جهانى در دیدار دانشآموزان و دانشجویان روایتی از سه حادثه تاریخی روز 13 آبان را بیان کردند.
در ادامه این بیانات را مشاهده میکنید: شما میدانید که سیزده آبان حامل سه حادثهى تاریخى است؛ تبعید امام در سال ۴۳، کشتار دانشآموزان نوجوان در سال ۵۷، و سرانجام تسخیر لانهى جاسوسى در سال ۵۸. در هر سه حادثه، یک طرف ملت ایران است، احساسات مردم است، مظهر مبارزه یعنى امام بزرگوار است و مردم ایران؛ یک طرف قضیه هم دولت مستکبر آمریکاست. بنابراین یک مبارزهاى بین نظام جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى و ملت ایران با این اعتقاد از یک طرف، و دولتمردان آمریکا و حکومت مستکبر آمریکا از طرف دیگر در جریان است. این مبارزه از کِى شروع شد؟ شما جوانها با نگاه تاریخى به مسائل کشور، باید روى این مسئله تأمل کنید. دو نکتهى اساسى در اینجا وجود دارد که باید مورد بررسى قرار بگیرد: یکى اینکه این مبارزه از کجا شروع شد و چه مراحلى را طى کرد و به کجا رسید؟ دوم اینکه نتیجهى این مبارزه چه شد؟ بالاخره دو گروه، دو دسته، دو انسان وقتى با هم مبارزه میکنند، یکى باید پیروز باشد، یکى باید شکست بخورد. نتیجه چه شد؟ در این مبارزهى طولانى، کى پیروز شد؟ کى شکست خورد؟
در مورد سؤال اول که مبارزه از کِى شروع شد؟ مبارزه از قبل از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنى از سال ۳۲ با کودتاى ۲۸ مرداد که به وسیلهى آمریکائىها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکائى - که اسم و رسم و نام و خصوصیاتشان کاملاً مشخص است، همه هم آنها را میشناسند، کتابها هم در این زمینه نوشته شده - رسماً آمدند ایران، با چمدانهاى پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضى از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتاى ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیلهى آمریکائىها سرنگون شد، هیچگونه خصومتى با آمریکائىها نداشت. او در مقابلهى با انگلیسىها ایستاده بود و به آمریکائىها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که آمریکائىها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانهاى داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکى میکرد. با این دولت، آمریکائىها این کار را کردند. اینجور نبود که دولتى که در تهران سر کار است، یک دولت ضد آمریکائى باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکبارى اقتضاء کرد، آمریکائىها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند. عنصر اصلى کودتا در تهران، یک فرد آمریکائى بود؛ اسمش هم معلوم است، شخصش هم مشخص است، بنده هم کاملاً اطلاع دارم، در کتابها هم نوشتهاند. بعد که کودتا را به ثمر رساندند و شاه را که فرار کرده بود، به اینجا برگرداندند، شدند همهکارهى کشور؛ یعنى زمام اختیار کشور را در دست گرفت.
تقریباً ده سال از این قضیه گذشت، حادثهى قیام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامى و مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى پیش آمد. یعنى اینها ده سال فشار آوردند، کتک زدند، زندان کردند، اعدام کردند، هر کار خواستند در این کشور کردند؛ بالاخره یک انفجارى در ده سال بعد از این قضیه در خرداد ۴۲ اتفاق افتاد. اینجا هم طرف قضیه اگرچه حکومت ظالم طاغوت و حکومت پهلوى بود، اما آمریکائىها پشت سر این حکومت قرار داشتند؛ آنها بودند که آن را تقویت میکردند و به وسیلهى او بر همهى امور کشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا کرد تا سال ۴۳؛ آمریکائىها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال ۴۳ تبعید کردند. اینجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پیش ببرند و به خیال خودشان ملت ایران را مغلوب کنند؛ اما ملت ایران مغلوب نشد. بعد از سال ۴۳ که حکومت مطلقهى محمدرضا پهلوى به پشتیبانى آمریکائىها در کشور هزاران فاجعه آفرید و آمریکائىها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعهطلبى و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ دهها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شکنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران کردند، بالاخره در سال ۵۶ و دنبالهاش سال ۵۷ این حرکت عظیم ملت ایران به رهبرى امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزهاى نبود که امید پیروزى براى دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت کرد، فداکارى کرد؛ مردانش، زنانش، حتّى دانشآموزانش در خیابانها کشته شدند؛ اما سرانجام در سال ۱۳۵۷ ملت ایران پیروز شد. یعنى در این مبارزهى طولانى از سال ۳۲ تا سال ۵۷ - در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه - بالاخره آن که پیروز میدان شد، ملت ایران بود. انقلاب اسلامى پیروز شد، حکومت متکى به آمریکا سرنگون شد، حکومت پادشاهىِ طولانىمدتِ استبدادىِ خبیثِ فاسدِ وابسته نابود شد و حکومت ملت ایران، حکومت انقلاب و نظام اسلامى بر سر کار آمد. از روز اول آمریکائىها شروع کردند به معارضه، به اخلال در کارها؛ مرکز اخلال و مرکز همهى توطئهها هم همین لانهى جاسوسى، یعنى سفارت آمریکا در تهران بود. ارتباط بگیرند، تهدید کنند، تطمیع کنند، قرار مدار بگذارند، انسانهاى ضعیف را به خودشان جذب کنند، براى اینکه شاید بتوانند کارى انجام دهند؛ لیکن در سیزده آبان سال ۵۸ دانشجوها به عنوان زبدهترین قشر مبارز ملت ایران، حرکت تسخیر لانهى جاسوسى را انجام دادند. اینجا یک بار دیگر آمریکا در توطئههاى خود در مقابل ملت ایران شکست خورد. سلسلهى شکستهاى آمریکا ادامه پیدا کرد. در طول این سى و سه چهار سال - یعنى از سال ۵۷ تا امروز - آمریکا به طور دائم در حال اخلال کردن است، براى اینکه شکست سال ۵۷ را جبران کند. این شکست فقط شکست آمریکا در ایران نبود که بگوئیم یک رژیم وابستهى به آمریکا در ایران از بین رفت و آمریکائىها را بیرون کردند، دستشان را قطع کردند؛ این شکست آمریکا در منطقه بود. امروز مردم این شکست را دارند مىبینند؛ با حوادث مصر، حوادث تونس، حوادث شمال آفریقا، حوادث این منطقهى عظیم عربى، با نفرتى که ملتها نسبت به آمریکائىها پیدا کردهاند. آن روز کسى از آحاد مردم نمیتوانست با دقت این را ببیند؛ اما تئوریسینهاى سیاسىِ آمریکائى میفهمیدند که این انقلاب اگر بماند، اگر ریشه بدواند، اگر از خود بار و برگ صحیح و چشمگیرى نشان بدهد، این حوادث پیش خواهد آمد. لذا هرچه در توان داشتند، تا امروز علیه انقلاب به کار بردهاند. خب، حالا بعد از این مدت مبارزه، کى در این میدان پیروز شده؟ این خیلى مسئلهى مهمى است. از سال ۳۲ تا الان که نزدیک سال ۹۲ هستیم - یعنى در طول حدود شصت سال - یک مبارزه بین ملت ایران از یک طرف، و دولت مستکبر آمریکا از طرف دیگر، به راه افتاده؛ این چیز کوچکى نیست، این خیلى حادثهى مهمى است. تا امروز کى پیروز این میدان است؟ این در خور تأمل است. وقتى ما فهمیدیم که در اینجا آن که پیروز شده است، اراده و تصمیم قاطع یک ملت همراه با ایمان و توکل به خداست، این درسى میشود براى همهى ملتها؛ این یک اصلى میشود در همهى تحولات تاریخى؛ فلسفهى جدید تاریخ، مبتنى بر اصول اسلامى، با نگاه کردن به این حادثه، به بار مىنشیند، تدوین میشود و مورد قبول همه قرار میگیرد؛ و این واقعیت اتفاق افتاده است؛ یعنى ملت ایران در تمام این مدت و تا امروز، پیروز این میدان عظیم است. به چه دلیل؟ به طرف ایران نگاه کنید؛ دلیلش این است که اینها میخواستند انقلاب را از بین ببرند، اما انقلاب ماند؛ انقلاب نه فقط ماند، بلکه روزبهروز قوىتر شد. امروز نسل جوان ما که در زمان انقلاب نبوده است، در دورهى جنگ تحمیلى نبوده است، امام را ندیده است، با همان انگیزه و با همان عزم و تصمیمى درس میخواند، کار میکند، زندگى میکند و نفس میکشد که جوان دوران انقلاب با آن عزم و تصمیم، انقلاب را به وجود آورد. اینها نشانههاى بارز زنده بودن انقلاب است. |
- ۹۵/۰۸/۱۳