وبلاگ قرآنی و پرورشی

فعالیت های فرهنگی، دینی و قرآنی و پرورشی

وبلاگ قرآنی و پرورشی

فعالیت های فرهنگی، دینی و قرآنی و پرورشی

سلام خوش آمدید
قرآن کریم به عنوان کلام وحی در بردارنده معارف، داستان‌ها، قصه‌ها، پندها و معماهای فراوان و آموزنده است. هرچند هدف از نزول قرآن تنها بیان این مسائل نبوده است، اما توجه به آنها نشان از اعجاز این کلام الهی و زیبایی‌های آن دارد که محققان و پژوهشگران قرآنی آنها را استخراج کرده‌اند.

پرسش ها

پاسخ ها

سوره‌هایی که حضرت محمد(ص) فرمود آن سوره‌ها مرا پیر کرد، چیست؟

 سوره‌های «هود، واقعه، مرسلات و نبا»

کدام سوره قرآن به نام یکی از فلزات است؟

 سوره «حدید» که به معنای «آهن» است.

نام موجودی که نه انسان است و نه حیوان و نه فرشته و نام یکی از سوره‌های قرآن است؟

 سوره«جن»

سوره‌ای که نام میوه‌ای است و خداوند به آن قسم  خورده است؟

 سوره «تین»

نام سوره‌ای که به معنای روزگار است، چیست؟

 سوره «دهر»

کدام سوره‌ها نشان دهنده بخش‌هایی از شبانه روز هستند؟

 سوره های « فلق، عصر، لیل و فجر»

سوره‌هایی که نام آنها از اولین کلمه همان سوره گرفته شده، کدامند؟

 سوره های «تبت، عصر، قارعة، عبس، لیل و شمس»

نام مرد دانشمندی که یکی از سوره‌های قرآن به نام اوست؟

 سوره «لقمان»

سوره‌هایی را که تعداد آیه‌های آن، برابر با تعداد امامان معصوم است؟

 سوره های «تحریم » و «طلاق»

سوره‌ای که به نام یکی از روزهای هفته است؟

 سوره «جمعه»

کدام سوره به «قلب قرآن» معروف است؟

 سوره «یس»

کدام سوره به «عروس قرآن» مشهور است؟

 سوره «الرحمن»

تنها سوره‌ای که به زبان حال بندگان نازل شده، کدام است؟

 سوره«حمد»

زینت قرآن چیست؟

 به فرمایش حضرت محمد(ص)صوت زیبا زینت قرآن است.

کدامیک از اسماء الحسنی خداوند است که 114 مرتبه مطابق با تعداد سوره‌های قرآن آمده است؟

 لفظ «رحیم» 114 مرتبه در قرآن کریم آمده است.

  • ۲۶ آذر ۹۴ ، ۲۰:۵۴
  • اسماعیل مکتوبی


حقیقت بودن قیامت علاوه بر خبر دادن قرآن مجید حکم عقل نیز می‌باشد هر عاقلی می‌فهمد این دستگاه عظیم روز واپسینی در پی دارد زیرا اگر حیات بشر منحصر به همین عالم باشد ، برخلاف حکمت و مصلحت است، راستی لغو و بیهوده است به تعبیر دیگر هر چند زشت است، کارخانه نجاست سازی درست کردن است در حالی که می‌بینیم ذرات عالم وجود بی حکمت و صلحت نیست .


اذا وقعت الواقعه لیس لوقعتها کاذبه خافضة رافعه   

خافضة رافعه : پایین برنده و بالا برنده است قیامت روزی است که عده ای را پست می‌کند ، پایمال و ذلیل ، بدبخت و کوچک مانند مورند هیچ کس به آن‌ها اعتنایی نمی‌کند هرچند در دنیا عزیز و گرامی بودند . در مقابل عده ای که آن‌ها را در دنیا خوار می‌شمردند و ارزشی برایشان قائل نبودند رفیع می‌شوند تاج عزت بر سر و ردای خلعت بر دوش و گرامی شده خدایند . دیده‌اید افرادی که از ترس طلبکاری فرار می‌کنند در چه ذلتی زندگی می‌کنند؟ بیشتر مردمان در قیامت چنین حالی دارند که از زن و فرزند و پدر و مادر فرار می‌کنند (سوره 80 آیات 34-36) چون هر کدام حق خود را می‌طلبند چه ذلتی عارضش می‌گردد. صورت‌هایی که در آن روز غبار اندوه آن را فراگرفته خواری و مذلت از آن می‌بارد از رسوایی و فضیحت سرزنش و انگشت نمایی آرزو می‌کنند فرار گاهی باشد ولی نیست .

در انقلابات دنیا می‌بینید سلطان را از تخت به زیر می‌آورند، چگونه آن عزیز به خاک مذلت می‌افتد این انقلابات در برابر انقلاب قیامت که چیزی نیست مع‌الوصف اسباب عبرت است نمونه ایست از خافضه بودن در قیامت .

نام‌های متعدد قیامت به اعتبار آثار

برای قیامت نام‌های متعددی است که خداوند در قرآن بیان فرموده است متجاوز از هفتاد نام دارد از بس روز بزرگی است به اعتبار آثار عظیمش نام‌های مناسبی برای آن است مقداری از آن نام‌ها را حضرت علی(علیه السلام) در محراب مسجد کوفه ضمن مناجات پس از نماز خواندن و در مفاتیح‌الجنان نیز این دعا موجود است اگر حال دعایی پیدا کردید با توجه بخوانید. از نام‌های قیامت آزفه و قارعه و در اینجا واقعه است .

واقعه چیست؟

هر امر مهمی که در عالم اتفاق بیفتد که موجب انقلاب و تغییرات مهم گردد از آن به واقعه تعبیر می‌گردد مثلاً نسبت به روز عاشورا و قضایای موحشی که رویداد به واقعه یا واقعه طف تعبیر می‌کنند. هیچ روزی مثل قیامت نیست همه انقلابات دنیا یک طرف در برابر قیامت چیزی نیست زلزله قیامت کوه‌ها را ریزه ریزه می‌کند این است واقعه نه زلزله دنیوی. در قیامت، خورشید در هم پیچیده می‌شود و ستاره‌ها فرو می‌ریزند آن‌ را با آفتاب گرفتن دنیوی نمی‌شود مقایسه کرد .

برای قیامت نام‌های متعددی است که خداوند در قرآن بیان فرموده است متجاوز از هفتاد نام دارد از بس روز بزرگی است به اعتبار آثار عظیمش نام‌های مناسبی برای آن است مقداری از آن نام‌ها را حضرت علی ( علیه السلام) در محراب مسجد کوفه ضمن مناجات پس از نماز خواندن و در مفاتیح‌الجنان نیز این دعا موجود است اگر حال دعایی پیدا کردید با توجه بخوانید . از نام‌های قیامت آزفه و قارعه و در اینجا واقعه است

قیامت واقع شده است

نکته ای که در آیات مربوط به قیامت مشاهده می‌شود تعبیر به ماضی کردن است در حالی که قیامت هنوز برپا نشده اما قران مجید آن را شده حساب می‌فرماید "وقعت الواقعه " هنگامی ‌که واقع شد قیامت . این اصطلاح قران مطابق استعمال عرب است و همچنین در سایر زبان‌ها کم و بیش بکار می‌رود . امری که بعداً واقع می‌شود اگر هیچ شکی در وقوعش نباشد آن را واقع شده بشمار می‌آورند " مضارع محقق‌الوقوع در حکم ماضی است " قیامت در آینده است اما چون هیچ‌گونه شکی در وقوعش نباشد مثل اینکه شده است . در مثال‌های محسوس دقت کنید: اگر از چند فرسخی سیل جریان دارد و بزودی به شهر می‌رسد اهل شهر خبردار می‌شوند به یکدیگر می‌رسند و می کویند "سیل آمد": شهر را آب برد "چون مطلبی است مسلم لذا به کلمه " آمد و برد " که مربوط به زمان گذشته است تعبیر می‌کنند در حالی که می‌آید و می‌برد و هنوز نیامده و نبرده است. قیامت برای اهل دل یقینی است، آن را شده به حساب می‌آورند. در نامه ای که ابی عبدالله الحسین علیه‌السلام به بنی هاشم می‌نویسد می‌فرماید: دنیا مثل اینکه نبود و آخرت مثل اینکه همیشه هست و از بین رفتنی نیست .

در وقوع قیامت دروغی نیست

لیس لوقتها کاذبه - برای واقع شدن قیامت دروغی نیست اینجا کاذبه بر وزن فاعله به معنی مصدر یعنی "کذب" بکار رفته است. حقیقت بودن قیامت علاوه بر خبر دادن قرآن مجید حکم عقل نیز می‌باشد هر عاقلی می‌فهمد این دستگاه عظیم روز واپسینی در پی دارد زیرا اگر حیات بشر منحصر به همین عالم باشد، برخلاف حکمت و مصلحت است، راستی لغو و بیهوده است به تعبیر دیگر هر چند زشت است، کارخانه نجاست سازی درست کردن است در حالی که می‌بینیم ذرات عالم وجود بی حکمت و صلحت نیست. انبیاء از آدم تا خاتم همه به خدای یکتا خواندند و از معاد خبر دادند. قرآن مجید هم که در حدود هزار آیه‌اش درباره معاد و بهشت و دوزخ است. خدا کند از این آیات شریف دل خبردار و بیدار گردد.

فضیلت سوره واقعه

عبدالله بن مسعود از صحابه بزرگ پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود، وقتی مریض شد که در همان مریضی رحلت کرد عثمان بن عفان بر او وارد شد که از او عیادت کند.

عثمان از او پرسید: شکایت تو چیست؟

گفت: گناهان من .

گفت: چه می‌خواهی؟

گفت: رحمت رب خودم را.

گفت: آیا طبیب را دعوت نمی‌کنی؟

گفت: طبیب مریضم کرد.

گفت: آیا امر ندهیم که تو را عطایی کنند؟

گفت: آن وقت که بدان محتاج بودم مرا از آن بازداشتی والان به من عطا می‌کنی که از آن مستغنی ام؟

گفت: عطا برای دخترانت باشد.

گفت: آنان را حاجت به عطا نیست چه این که من آنان را امر کرده‌ام که سوره واقعه را بخوانند فانی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: من قراء سورة الواقعه کل لیلة لم تصبه فاقة اءبدا. رسول الله فرمود: هر کس ‌ سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ گاه تنگدستی به او روی نمی‌آورد.(هزار و یک نکته، ج 1 و 2، ص 750)

  • ۱۸ آذر ۹۴ ، ۲۱:۵۷
  • اسماعیل مکتوبی
قرآن در تقسیمی مردم در قیامت را به سه گروه‌ تقسیم کرده است: 1. أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ 2.أَصحْابُ المْشْئمَةِ 3. السَّابِقُونَ. و در جایی دیگر مردم را به دو دسته تقسیم کرده است. آیا تناقض در قرآن نیست؟
در قرآن کریم سوره مبارکه واقعه آیه 7 آمده است که در روز قیامت مردم سه دسته می‌‌شوند، اما در سوره مبارکه بلد آیات 18-19 و سوره مبارکه زلزال آیات 6-7 تنها دو گروه را بر می‌‌شمرد.آیا این تناقض نیست؟ آیا این آیات با یکدیگر قابل جمع هستند؟
 
قرآن، مردم در قیامت را به گروه‌هایی تقسیم کرده است. در یکی از اینها، مردم را به سه دسته تقسیم کرده است: «وَ کُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصحْابُ الْمَیْمَنَةِ * وَ أَصحْابُ المْشْئمَةِ مَا أَصحْابُ المْشْئمَةِ * وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ»
 
کلمه « أَزْوَاجًا» در این آیه به معنای صنف و گروه می‌باشد. «فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ... وَ أَصحْابُ المْشْئمَةِ » کلمه «میمنة» از ماده «یمن» است که مقابل شوم به کار می‌رود و معنایى بر خلاف آن دارد، پس «اصحاب میمنه» اصحاب و دارندگان یمن و سعادت‌اند، و در مقابل آنان، «اصحاب مشئمه» هستند، که اصحاب و دارندگان شقاوت می‌باشند. البته برخی از مفسران این احتمال را داده‌اند که منظور از میمنه و مشئمه، دست راست و دست چپ باشد که در آخرت به عنوان نماد، نامه اعمال افراد خوب را به دست راست آنها و نامه اعمال انسان‌های بد را به دست چپ آنها می‌دهند.
 
«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» این گروه با این‌که مقدم بر دو گروه دیگر است و بالاتر از آنها قرار دارد، در انتها ذکر شده؛ زیرا در ادامه این آیات، اوصاف بسیاری برای اینان ذکر شده است و چون توصیف دو گروه اول کوتاه است، آن‌دو را در بیان، مقدم بر این گروه کرده است. در این تعبیر خداوند سابقون را به خود سابقون تفسیر کرده است و به نظر بهترین تفسیر برای اینها، همان تفسیر به اسمشان است؛ لذا دو بار این کلمه تکرار شده است.
  • ۰۶ آذر ۹۴ ، ۱۸:۴۵
  • اسماعیل مکتوبی
دقایقی با قرآن...

کدام نعمت آمیخته با برکت است؟

نباید به هر نعمت ظاهر دل خوش کرد، زیرا اگر این نعمت ها برای مومنین باشد، مایه برکت است و اگر برای کفار باشد، ناپایدار و وسیله قهر الهی است.

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‏گشودیم ولى تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم (اعراف، آیه 96)
در قرآن دو نوع گشایش برای دو گروه مطرح است:
الف) رفاه و گشایش برای خوبان که همراه با برکات است "فتحنا علیهم برکات"
ب)رفاه و گشایش برای کفار و ناهلان که دیگر همراه با برکت نیست "فتحنا علیهم ابواب کل شیء" زیرا چه بسا نعمت ها، ناپایدار و سبب غفلت و غرور و طغیان باشد. خداوند، این رفاه و گشایش کفار را وسیله مهلت و پر شدن پیمانه آنان قرار داده است.
بنابراین، به هر نعمت ظاهر نباید دل خوش کرد، زیرا اگر این نعمت ها برای مومنین باشد، مایه برکت است و اگر برای کفار باشد، ناپایدار و وسیله قهر الهی است.
امام صادق (ع) فرمودند: گاهی بنده ای از خداوند حاجت و تقاضایی دارد و خداوند دعایش را مستجاب می کند و مقرر می شود تا مدتی دیگر برآورده شود. اما پس از آن، بنده گناهی را انجام می دهد که موجب برآورده نشدن حاجتش می شود.(1)
از مصادیق بارز این آیه، دوران ظهور حضرت مهدی (عج) است که به گفته روایات در آن زمان برکات زمین و آسمان سرازیر می شود.(2)
پی نوشت ها:
1-تفسیر اثنی عشری
2-تفسیر نورالثقلین

  • ۲۸ آبان ۹۴ ، ۱۹:۵۰
  • اسماعیل مکتوبی
مخاطب قرار گرفتن در برابر کودک و شنیدن حرف های او در ظاهر مهارتی آسان به نظر می رسد، ولی انجام این کار به شایستگی و تمرین و خویشتن داری نیاز دارد، چرا که گوش کردن به حرف های کودک مثل گوش کردن طبیعی و معمولی به حرف های دیگران نیست.

یکی از مهارت های ویژه والدین این است که معمولا شنونده خوبی باشند و این امر می تواند منافع بسیاری برای خانواده داشته باشد. شنیدن سخنان کودکان به ویژه به رشد حرمت نفس در آنها کمک می کند. اگر خوب و با دقت به حرفهای کودک گوش دهیم در واقع پیام مهمی به او داده ایم؛ اینکه آنقدر برایش ارزش قائلیم و آنقدر مراقب او هستیم که دوست داریم و می خواهیم که شنونده حرف های او باشیم. علاوه بر این، گوش کردن مشتاقانه به حرف های کودک راهی بسیار عالی برای کمک به اوست تا خودش مشکلات روزمره اش را حل کند، خواه این مشکلات کوچک باشد، خواه بزرگ.

صرف اندکی وقت برای اینکه بیاموزیم چگونه می توانیم شنونده خوبی باشیم، کاری با ارزش و مغتنم است. اگرچه مخاطب قرار گرفتن در برابر کودک و شنیدن حرف های او در ظاهر مهارتی آسان به نظر می رسد، ولی انجام این کار به شایستگی و کمی تمرین و خویشتن داری نیاز دارد. به همین دلیل است که گوش کردن به حرف های کودک مثل گوش کردن طبیعی و معمولی به حرف های دیگران نیست و نیازمند آمادگی ها و تمهیداتی خاص است.

  • ۲۵ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۸
  • اسماعیل مکتوبی

قرآن با داشتن بیشترین دشمن و ضربات فراوان، بیشترین رشد را در طول عمر خود داشته است.

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛ بلکه می‌گویند: قرآن را بافته (و به دروغ به خدا نسبت داده) است. بگو: اگر راست می‌گویید (که قرآن سخن بشر است، نه کلام خدا) پس سوره‌ای همانند آن بیاورید و هر که را غیر از خدا می‌توانید به یاری بخوانید؟ (یونس، 38).
چون سخن از تحدى قرآن است، به گوشه‏اى از امتیازات این معجزه‏ جاودان الهى اشاره مى‏شود:
1. گنجاندن معارفى بلند در کلماتى کوتاه: مثلا در مورد زن و مرد تعبیر مى‏کند، «هن لباس لکم و انتم لباسٌ لهنّ» زنان لباس شما و شما لباس آنها هستید. براى بیان سستى قدرت‏هاى غیر الهى، آنها را به خانه‏ عنکبوت تشبیه مى‏کند و یا اینکه از آفریدن یک پشه آنان را ناتوان مى‏داند. «لن یخلقوا ذباباً»
2. شیرینى کلام و نفوذ: اگر هزار بار هم خوانده شود، کهنه نمى‏شود بلکه هر بار نکته‏اى به دست مى‏آید.
3. آهنگ و موسیقى کلام: طنین و آهنگ کلمات آن، مخصوص است و اگر آیه‏اى از قرآن در میان سخنان هر عرب زبان، یا در میانِ روایات باشد، مشخص است.
4. جامعیت قرآن: از برهان تا مثل، از دنیا تا آخرت و نیز مسایل خانوادگى، حقوقى، سیاسى، نظامى، اخلاقى، تاریخى و ... را دربردارد.
5. واقع گرایى: محتواى آن مبتنى بر حدس و گمان نیست، حتى داستان‏هایش مستند و واقعى است.
6. همه گیر و جهانى: مردم در هر سطح و هر کجا باشند، از آن بهره مى‏برند و قرآن به صورت کتاب تخصصى نیست.
7. ابدى: هر چه از عمر بشر و علوم مى‏گذرد، اسرار بیشترى از قرآن کشف مى‏شود.
8. رشد فزاینده: با داشتن بیشترین دشمن و ضربات فراوان، بیشترین رشد را در طول عمر خود داشته است.
9. معجزه‏اى در دست: این معجزه در دست همه است و از نوع سخن و کلمه است که در اختیار همه است.
10. هم معجزه و هم کتاب دستور و قانون است.
11. از فردى درس نخوانده و منطقه‏اى محروم از سواد است.
12. چیزى به آن افزوده یا از آن کاسته نشده است و مصون از تحریف است.

  • ۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۹:۰۳
  • اسماعیل مکتوبی

آداب مسافرت در اسلام/ پیامبر(ص) چه روزی به سفر می رفت و همراه خود چه می برد؟
خداوندا! به تو پناه مى‏ برم از رنج و مشقت‏ سفر و اندوه بازگشتن و مواجه شدن‏ با منظره سوء در خانواده و فرزند و مال! پروردگارا تو در سفر همراه ما و نسبت‏ به بازماندگان از ما در وطن سرپرست و نگاهبانى و جمع میان این دو را هیچ کس جز تو توانائى ندارد.

خطبه چهل و ششم نهج البلاغه از سخنانى است که امام علی(ع) هنگام حرکت‏ به سوى شام ایراد فرموده است‏.«خداوندا! به تو پناه مى‏ برم از رنج و مشقت‏ سفر، و اندوه بازگشتن و مواجه شدن‏ با منظره سوء، در خانواده و فرزند و مال! پروردگارا تو در سفر همراه ما و نسبت‏ به بازماندگان از ما در وطن سرپرست و نگاهبانى و جمع میان این دو را هیچ کس جز تو توانائى ندارد، چه آنکه آن کس که به جاى‏ انسان سرپرست‏ بازماندگان مى‏ شود همسفر نتواند بود و آنکس که همسفر است براى‏ سرپرستى جانشین انسان نمى‏ تواند باشد.»

در آداب مسافر از آغاز تا بازگشت 10 مورد ذکر شده است:

1- مسافر پیش از هر چیز رد مظالم بدهد و قرض‌هایى را که دارد ادا کند و هزینه کسانى را که واجب النفقه او هستند فراهم کند و اگر اماناتى در دست او هست به صاحبانش بازگرداند و جز مال حلال براى خرج سفر برندارد و آن قدر خرج سفر بردارد که به همراهانش نیز کمک کند. باید در مسافرت خوش سخن باشد و دیگران را اطعام کند و با آنان با اخلاق نیکو برخورد کند، زیرا مسافرت رازهاى درونى را ظاهر مى‌سازد.هر کس براى رفاقت در سفر شایسته باشد براى معاشرت در غیر سفر نیز شایسته است.

2- برای خود همراهى انتخاب کند و به تنهایى سفر نرود. باید همراهش از کسانى باشد که بر امور دینى، او را یارى کند و هرگاه چیزى از این امور را فراموش کرد به خاطر او آورد و کمک و یارى‌اش کند و چون یادآورى کرد بازوى او باشد. از امیرالمؤمنین علی(ع) است که فرمود: با کسى که در تو فضیلتى نسبت به خود نمى‌بیند و همچنین تو نیز در او فضیلتى نسبت به خود نمى‌بینى، هرگز در سفر همراهى نکن.

از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: "هرگاه معاشرت مى‌کنى با مثل خودت معاشرت کن و مبادا با کسى معاشرت کنى که عهده‌دار مخارج تو باشد، زیرا این کار باعث ذلت مؤمنان است." از آن حضرت است که فرمود: "حق مسافر، آن است که اگر مریض شد برادران همسفرش تا سه روز برایش توقف کنند."


  • ۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۷:۱۶
  • اسماعیل مکتوبی

امام جعفر صادق (ع) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهارچیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی‌برد!

امام ششم شیعیان و پیشوای راستین مسلمین در شرح این چهار چیز و چهار کلمه مبارک و اثرگذار چنین می‌فرمایند1:

در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین درآنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید2".

در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می‌بخشیم3".

در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ» پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت4".

در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» پناه نمی‌برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمت‌های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت‌ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می‌دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد".

منبع:

1- بحارالانوار، ج 90، 184 – 185

2- آل عمران ایه ۱۷۱

3- سوره انبیاء آیه 87 و 88

4- سوره غافر آیه 44و ۴۵

  • ۰۲ آبان ۹۴ ، ۲۰:۴۱
  • اسماعیل مکتوبی
  
شهروندان هر کشوری رنگ و بوی معلمان خود را می‌گیرند، چراکه تارو پود شخصیت آنها توسط معلمان، بافته و ساخته می‌شود، به همین علت وظیفه جامعه و دولتمردان در برابر معلمان و مربیان، بس سخت و طاقت‌فرساست. اگر بخواهیم آنان در نقش حقیقی خود ظاهر شوند و ملت را به سمت تعالی و پیشرفت سوق دهند لاجرم باید اسباب رضایت آنها را فراهم سازیم. به همین خاطر گفته می‌شود که سطح پیشرفت هر جامعه‌ای به جایگاه معلمان آن وابسته است. چنانچه معلمان صدرنشین باشند و آسوده‌خاطر به تربیت کودکان و نوجوانان بپردازند، فلاح و رستگاری برای جامعه به ارمغان می‌آورند و اگر در پیچ و خم زندگی روزمره گرفتار شوند و دغدغه‌ها آنها را آزرده و کم‌توان سازد جامعه انسانی با مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد. سال‌هاست که داد سخن از فضایل و مناقبت‌های کار معلمی سر می‌دهیم اما کمتر اقدام عملی سودمند و نتیجه‌بخشی را در آن حد شاهد نیستیم. کارهای تکراری در هر سال اثر چندان مثبتی ندارد. تصور می‌رود که برای حفظ جایگاه و مقام معلم باید هزینه‌های زیادی صرف کنیم درحالی که اگر مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح بر مدارس و ادارات آموزش و پرورش حاکم باشد با کمترین بودجه می‌توان از مقام معلم مراقبت کرد. از مناسبات اداری گرفته تا خدمات مستقیمی که به معلمان ارائه می‌شود نیازمند بازنگری و پالایش است. تحقیقات نشان می‌دهد که اگر افراد در محیط کار خود احساس احترام و عزت کنند انگیزه بیشتری برای فعالیت خواهند داشت در نتیجه بازده کار نیز افزایش می‌یابد. در مواردی برای انجام یک کار اداری چنان عرصه بر معلم تنگ می‌شود که گاها شوق تدریس در وجودش کمرنگ می‌شود. اگر قرار است خدماتی به معلم داده شود آیا بهتر نیست احترام او را در این کار حفظ کنیم؟ آیا دادن کالاهای بعضا نامرغوب عزت معلم را در نزد خانواده‌اش خدشه‌دار نمی‌کند؟ آیا روش‌های دادن هدیه به معلم مقام وی را نزد دانش‌آموزانش زیر سوال نمی‌برد؟ آیا کم‌توجهی به شایستگی‌ها و توانمندی‌ها در سطوح مختلف آموزش و پرورش نوعی بی‌احترامی به معلمان محسوب نمی‌شود؟ بسیاری از کار‌های ریز و درشت را می‌توان نام برد که به‌طور غیرمستقیم احترام به معلم را در پی داشته باشد ازجمله: کیفیت مکان استراحت و ارائه خدمات در زنگ تفریح، کیفیت میز و صندلی معلم، کیفیت و روش دادن هدیه به معلم، مشارکت بیشتر معلمان در تصمیم‌گیری‌ها، بهبود گردش کار اداری معلمان، کیفیت ارائه خدمات بانکی، بهبود خدمات گردشگری و مسافرت فرهنگیان، بهسازی روابط بین معلم و مدیران، اولیا و دانش‌آموزان، برنامه‌ریزی برای شرکت در غم و شادی فرهنگیان و.... همه اینها و بسیاری از اقدامات دیگری با رویکردی سازگاری دارد که معلم را یکی از ارکان اصلی توسعه و پیشرفت بداند و نقش پیشرو و الگو بودن او را بپذیرد، آنگاه همه تلاش‌ها به سمتی می‌رود که معلم در صدر نشیند.
  • ۲۶ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۷
  • اسماعیل مکتوبی

به زودى پروردگارت آن قدر به تو عطا مى‏کند که خشنود شوى" (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏).

این بالاترین اکرام و احترام پروردگار نسبت به بنده خاصش محمد (ص) است که مى‏فرماید: آن قدر به تو مى‏بخشیم که راضى شوى، در دنیا بر دشمنان پیروز خواهى شد و آئین تو جهان گیر خواهد گشت، و در آخرت نیز مشمول بزرگترین مواهب خواهى بود.بدون شک پیغمبر اکرم به عنوان خاتم انبیاء و رهبر عالم بشریت خشنودیش تنها در نجات خویش نیست، بلکه آن زمان راضى و خشنود مى‏شود که شفاعتش در باره امتش نیز پذیرفته شود، به همین دلیل در روایات آمده است که این آیه امیدبخش‏ترین آیات قرآن مجید و دلیل بر پذیرش شفاعت آن حضرت است.در حدیثى از امام باقر (ع) از پدرش زین العابدین (ع) از عمویش" محمد بن حنفیه" از پدرش امیر مؤمنان (ع) مى‏خوانیم: رسول اللَّه فرمود: روز قیامت من در موقف شفاعت مى‏ایستم، و آن قدر گنهکاران را شفاعت کنم که خداوند گوید: أرضیت یا محمد؟!:"آیا راضى شدى اى محمد"؟! من مى‏گویم:رضیت، رضیت:"راضى شدم، راضى شدم"! سپس امیر مؤمنان (ع) رو به جمعى از اهل کوفه کرده و افزود شما معتقدید امیدبخش‏ترین آیات قرآن آیه" قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ" است (اى کسانى که نسبت به خود زیاده‏روى کرده‏اید از رحمت خدا نومید نشوید).گفتند: آرى ما چنین مى‏گوئیم.فرمود:"ولى ما اهل بیت مى‏گوئیم امیدبخش‏ترین آیات قرآن آیه"وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏" است.

در حدیث دیگرى از امام صادق ع مى‏خوانیم:"رسول خدا وارد خانه فاطمه (س) شد در حالى که لباس خشنى از پشم شتر در تن دخترش بود، با یک دست آسیا مى‏کرد، و با دست دیگر فرزندش را شیر مى‏داد، اشک در چشمان پیامبر ظاهر شد، فرمود دخترم! تلخى دنیا را در برابر شیرینى آخرت تحمل کن، چرا که خداوند بر من نازل کرده است که آن قدر پروردگارت به تو مى‏بخشد که راضى شوى" (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏)

تفسیر نمونه، ج‏27، ص: 100

ناگفته پیدا است که شفاعت پیامبر (ص) شرائطى دارد، نه او براى هر کس شفاعت مى‏کند، و نه هر گنهکارى مى‏تواند چنین انتظارى را داشته باشد (مشروح این بحث را در جلد اول تفسیر نمونه ذیل آیه 48 سوره بقره مطالعه فرمائید).

  • ۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۳۹
  • اسماعیل مکتوبی

«نور» را بر دست و صورت خود بپاش، آن را با چشم ببین، بر زبان جاری کن و با او سخن بگو، کاری که مقدمه‌اش «نور»، خودش «نور» و مقصدش نیز «نور» است؛ «نورٌ عَلَی نورٍ».

نخستین ادب از آداب تلاوت قرآن، طهارت و پاکیزه بودن قاری قرآن است. اگر کسی بخواهد به خطوط قرآن دست بزند و یا احتمال می‌دهد هنگام قرائت، دستش به خطوط قرآن می‌رسد لازم است با طهارت باشد. دلیل آن را آیه 79 سوره واقعه ذکر کرده‌اند که خداوند فرمود: «لا یَمَسُّهُ اِلّا المُطَهَرُون؛ جز پاکان دست بر آن (قرآن) نزنند». به جز دست پاکان نیاید به آن/ فرستاده آمد ز رَبّ جهان

مفسر عالی‌قدر قرآن علامه شُبَّر در «تفسیرالقرآن‌الکریم» درباره این آیه می‌نویسد؛ «لا یَمَسُهُ اِلّا المُطَهَرُون مِنَ الحَدَثِ اَوِ الکُفر»، یعنی کسانی می‌توانند به قرآن دست بزنند که از حدث یا کفر مبرّا باشند. حدث عبارت است از چیزهایی که وضو را باطل کند.

قرآن خواندن همراه با طهارت تعظیم و احترام به کلام خداست

منظور از مَسّ قرآن، رساندن و تماس اعضای بدن با خط قرآن است. کسی می‌تواند قرآن را مس کند که طهارت داشته باشد. منظور از طهارت، غسل و وضو است. کسی که غسل به عهده دارد برای دست زدن به قرآن، ابتدا باید غسل کند، در غیر این صورت برای مَسّ قرآن واجب است وضو بگیرد.

فلسفه این حکم الهی ـ طهارت هنگام مَسّ قرآن ـ روشن است. قرآن کلام خدا است و احترام آن بر همگان لازم است. به این جهت همه مسلمانان وظیفه دارند هنگام مَسّ قرآن، با طهارت باشند.

در رساله‌های عملیه مراجع بزرگوار تقلید سفارش شده است، هنگام قرائت قرآن، حتی اگر دست و یا بدن هم با خطوط و قرآن تماس نگیرد؛ بهتر است انسان با وضو باشد. با وضو بودن ثواب قرائت را بیشتر می‌کند.

قرآن خواندن مسیری که ابتدا تا انتهایش نورانی است

خدا در موارد متعددی قرآن را «نور» معرفی کرده است، از جمله در این آیه کریمه: «و اَنزَلنا إلَیکُم نوراً مبیناً؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم».

از طرفی در کلام پیشوایان دینی، وضو نیز «نور» معرفی شده است: «اِنَّ الوُضوءَ عَلی الوُضوءِ نورٌ عَلی نور؛ وضو ساختن بر روی وضوی قبلی، نوری بر روی نور است».

ذات اقدس اله، خود نور مطلق و منشأ نور است؛ «الله نورالسَمواتِ وَ الاَرضِ»؛ کتاب او نور است، وضو هم نور است، حال اگر هنگام قرائت کتاب خدا، قاری قرآن با وضو باشد قطعاً بهره‌ای از نور خدا و قرآن نصیب او خواهد شد.

وضو سبب پاکی، و زدودن سستی و خواب

از امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام نقل شده است که آن امام همام فرمود: «همانا به وضو گرفتن دستور داده شده است تا هنگامی که بنده برای مناجات در مقابل خدای توانا می‌ایستد، پاک باشد و اینکه فرمانبردار دستورهای او بوده و از نجاسات و پلیدی‌ها پاک باشد، علاوه بر این، وضو سستی را از بین می‌برد و خواب را دور می‌کند.»

  • ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۹
  • اسماعیل مکتوبی

شاید جالب باشد بدانیم پیامبر اکرم(ص) که خود قرآن مجسمند و قلب عظیم‌شان ظرف قرآن کریم است، وقتی به تلاوت قرآن کریم می‌پرداختند، به دنبال چه چیزی بیش از آنچه در سینه داشتند، می‌گشتند.


شما برادر و خواهر مسلمان اگر بتوانی قرآن را با اخلاص بخوانی، پاداشی بس بزرگ در انتظار تو است. بنگر پیام‌آور قرآن در این زمینه چه می‌گوید:

«کسی که برای رضایت خدا و به خاطر فهمیدن دین خدا قرآن بخواند، پاداش او مانند همه پاداشی است که خدا به فرشتگان، پیامبران و رسولان خود می‌دهد».

بسیاری از مردم در عبادت‌ها و قرائت قرآن دنبال کمیت و زیادی آن هستند و نه کیفیت آن. حال آنکه در عبادت کیفیت شرط است. کیفیت هم عبارت است از: اخلاص در عمل، توجه به متن عبادت و قبولی آن.

عارف بزرگ «فیض کاشانی» در این زمینه می‌نویسد:

خیلی در بند این نباشید که عمل کم است، بلکه از بابت قبولی آن نگران باشید زیرا رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به «معاذبن جبل» فرمود: عمل را خالص گردان که عمل خالص اندکش هم تو را سود می‌بخشد... و بدان، عملی که به خاطر ریا و خودنمایی باشد، مسلماً به ضرر تو است و موجب عذاب و عقوبت خواهد شد.

اگر اراده کنیم قرآن را با اخلاص بخوانیم و در این راه کوشش کنیم به طور حتم خداوند ما را یاری خواهد کرد. البته دعا و از خدا خواستن، و توسل به اهل بیت علیهم‌السلام نیز شرط است. از او بخواهیم که: پروردگارا! ما را به خواندن کتابت دعوت نمودی، اجابت کردیم؛ ما را کمک کن تا در تمام مدت تلاوت، فقط رضایت تو را در نظر بگیریم.

از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان / باشد کزان میانه یکی کارگر شود

امام صادق علیه‌السلام در زمینه حفظ قرآن، دعایی رااز پیامبر عظیم‌الشأن اسلام صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند که در بخشی از این دعا از خدا چنین درخواست شده است:

«وَاجعَلنی أَتلُوهُ عَلَی النَحوِ الَّذی یَرضیکَ عَنّی؛ [خدایا] مرا به تلاوت آن (قرآن)، آنگونه که باعث خشنودی تو است وادار کن».

  • ۰۱ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۸
  • اسماعیل مکتوبی

 اول دفتر به نام ایزد دانا               صانع وپروردگار حی توانا

 

اکبرواعظم خدای عالم وآدم     صورت خوب آفرید وسیرت زیبا

  • ۰۱ مهر ۹۴ ، ۰۶:۱۷
  • اسماعیل مکتوبی
وبلاگ قرآنی و پرورشی

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

﴿ إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَم ﴾
همانا این قرآن به استوارترین راه ، هدایت می کند.

قال امیرالمؤمنین علیه السلام : وَ اعلَموا اَنَّ هذَالقُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یَغُشُّ، وَالهادِی الَّذی لایُضِلُّ ، وَالمُحَدِّثُ اَّلذی لایَکذِبُ . بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمی کند؛ وهدایت گری است که گمراه نمی سازد ؛ وسخن گویی است که دروغ نمی گوید . نهج البلاغه خطبه 176